آرام جانم درسا آرام جانم درسا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره
وبلاگ اجابت دعایموبلاگ اجابت دعایم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

❤❤ בرسا اجابت یــڪ בعا

دد ....دد ......دد......دد.......

سلام به دردونه خوشگله ی مامانش و باباش خانمی برای خودت خیلی وقته آواز میخونی و چقدر هم از صدای خودت خوشت میاد . گاهی بلند و گاهی زمزمه وار . چند وقتی هم بود که حروفو بهم میچسبوندی و ادامه آواز ....بو با آر بی ....... اینا چیزایه که این مدت میگفتی . امروز چند تا عروسکاتو که خیلی دل بسته شون هستی . رو واست آوردم و خودم مشغول گردگیری بودم که یهو دیدم یکیشونو کشیدی طرفت و شروع کردی دد ....دد....دد..... وای اولش گفتم خوب یه چیزی گفته اتفاقی ولی بعد دیدم نه خیر ول کن نیستی گاهی بلند و کشیده و گاهی کوتاه و یواش . نمیدونم منظورت چیه ولی وقتی عروسکت رو به طرف خودت میکشی دد میگی  انگاری به اون میگی دد ... هر منظوری داش...
31 فروردين 1391

از طرفداری خاله های نی نی وبلاگی ..... تا شرمندگی مامانی

دختر من سلام گلم دیروز یه کمی خسته بودم . وقتی پست قبلی رو گذاشتم یه کوچولو خستگی مو نشون دادم . امروز هر چی خاله جونیها که همیشه گفتم همشونو مثل خواهر دوست دارم واست کامنت گذاشته بودند خسابی دعوام کرده بودند . البته حق هم باهاشون بود .فکر که میکنم شما از بدو تولدت هیچ وقت منو اذیت نکردی . شب ها به موقع خوابیدی و به موقع بیدار شدی . هیچ وقت بهونه گیری نمیکنی . گریه نمیکنی . مگه دیگه خیلی اذیت باشی . حتی جلو عیدی که خیلی مریض بودی اصلا" منو کلافه نکردی . پس حالا که ماشاالله بزنم به تخته روز به روز داری بزرگتر میشی و خوب میخوای از محیط اطرافت سر در بیاری من حق ندارم . بگم خسته شدم . دیگه نمی گم . باشه مامان . خاله جونیها به ...
29 فروردين 1391

اگه من بخوام دسته کلیدم اینجوری باشه باید کیو ببینم ؟!........

سلام عزیزم . دختری یه چیز جدید یاد گرفتی . البته یه کمی رو اعصابه . ولی خوب مال خودته و حق داری ....... چند روز پیش بابا واستون از این جا کلیدی های که کلیداش لثه سفت کنه خرید . شما خیلی دوستش داری و همش مثل النگو میزاری دستت . تا اینجاش خوبه اما . چیزی که رو اعصابه . اینه که نمیدونم چه جوری یاد گرفتی بازش میکنی و کلیداش رو پخش میکنی دور و برت . من فلک زده دم به دقیقه باید بشورم و بزارم تو جاش و بدم دست شما که نکنه مریض بشی . ولی فقط یکی دو دقیقه اوضاع روبراهه . دوباره روز از نو و روزی ...... وای امروز یه خورده عصبانی شدم گفتم . درسا خانم این آخرین باره که واست میشورم .میخوای با میکروب لثه سفت کنی . میل ...
28 فروردين 1391

دختر نگو فقط ادا بگو .....

سلام خانمی چه قده ادا داری عزیزم . میدونی نازت خریدار داره . این روزا واسه بابات حسابی عشوه و ناز میکنی بابا هم که همش در حال ..... از دست شما دختری و باباش . دیروز آب میوه شروع کردم واست . آب سیبو کمی با آب جوشیده سرد مخلوط کردم و تو شیشه ریختم . سیب شیرین استفاده کردم . خیلی خوشت اومد و دیگه شیشه رو ول نمیکردی . ولی چیز جدیدی که یاد گرفتی شیشه نگه داشتنه ببین چه جوری شیشه رو گرفتی . آخه این جه طرزشه دوتا دستتو تو هم گره کردی و شیشه رو نگه داشتی .   به دنبال سر شیشه بودی . برای خوردن آبمیوه تا سرشو پیدا کردی ....هورا بعد که دیدی خالیییییه واسم خط و نشون کشیدی قربون ای...
27 فروردين 1391

درسا با لباس اهدایی خاله ........

سلام مامان . دختر قند عسل مامان چطوره ؟ امیدوارم خوب و خوش و شاد باشی . این لباسو . وقتی سه یا چهار ماهه باردار بودم خاله فرزانه واسه شما هدیه آورد . آخه سه ماهگی معلوم شد شما دختر خانمی . امروز داشتم لباساتو مرتب میکردم یه عالمه لباس پیدا کردم که البته همه هم هدیه بودن . ولی چیزی که دلمو سوزوند اکثرا" هدیه هایی بودن که مادر و بزرگ و پدر بزرگات در سفر به مکه و سوریه واست آورده بودن . اما من یادم رفته بود تنت کنم و حالا واست تنگ و کوچولو شدن . ولی خدا رو شکر این یکی اندازه س پس سریع کردم تنت و عکس گرفتم . رنگش بهت میاد و خودت هم از رنگ و طرحش خوشت میمومد و دست میکشیدی بهش و میخندیدی قربون اون خنده هات بشه مامان . ...
26 فروردين 1391

تقدیم به دخترم.........

ای زیباترین نوای هستی ........ ای عاشقانه ترین می مستی ........ تو که هستی که من اینگونه بی تاب توام نادیده . محو تماشای توام می نخورده مست تمنای توام و تو که هستی که من از  موج هرتبسم تو .بسان شقایقی سرگردان سوار امواج طوفانم ؟ آری آنگاه که پای را فراتر از مرزهای خسته دلتنگی گذاشتم . تا از میان جیک جیک هزاران پرنده خسته ترانه خوشبختی لحظه های تلخم را بیابم تنها تک طنین نوای زیبای تو بود که زخمهای سردم را با مرهمی از عشق التیام داد. من دوست دارم تمام یاس های باغ احساسم را تقدیم محبت قدم هایت کنم چرا که تو را به اندازه تمام جادهای بیکران تنهایی به اند...
25 فروردين 1391

کل کل مامان و دختری در یک بعد از ظهر بهاری ...........

عکس هایی بعد از یه خواب  پر از رویا های خوش و خوردن یه غذای خوشمزه مامان : درسایی مامان عزیزم میخوام یه سری ازت عکس بگیرم اجازه میدی ؟ درسا: بی با بو او ..................................................... ترجمه : اختیار دارین مادری . شما خودت صاحب اختیاری بذار یه خنده خوشگل واست بکنم ... که خاله های نی نی وبلاگی خوششون بیاد .....خوشگل شدم ؟ مامان : درسا پس چرا جدی شدی عزیزم ؟ چرا دیگه نمیخندی ؟ درسا : او ها بو ای بو یی ...................... ترجمه : آخه شما میگی من نمیتونم جدی باشم گفتم بهتون ثابت کنم من از عهده هر کاری برمیام . البته این لبامو فشار دادم . بگیر تا نخندیدم . ...
23 فروردين 1391

در ادامه ی نای نای دختری ......

سلام خانمی چطوری عزیزم ؟ نمیدونم حالا که داری این متنو میخونی جند سال داری . ٨ سال . ١٠ سال . و یا .... نمیدونم . فقط میدونم اگر باشم یا نباشم . همیشه عاشقت میمونم عزیزم . اما همانطور که از عنوان پستت پیداس . یه پیشرفت دیگه داشتی اونم در زمینه نای نای کردن . چند روزی بود که سعی میکردی روی چهار دست و پا وایسی . آخی عزیزم خیلی جلوی خودمو میگرفتم که دخالتی نداشته باشم . چند باری با صورت زمین خوردی . البته چون من همیشه زیر پات یه پتو نرم میزارم . آسیبی ندیدی . ولی دلم خیلی واست میسوخت . بالاخره . دیروز تونستی چهار دست و پا وایسی و خیلی هم بابت این موفقیت خرسند و مسرور بودی و من و پدری هم از شما مسرور تر . ...
23 فروردين 1391

وقتی من و خرسی خانم با هم عکس میگیریم ......

این روزای بهاری مامانی خیلی با ذوق شده و چپ و راست از من عکس های خوشگل خوشگل میگیره . امروز هم تصمیم گرفت یه سری عکس با دوست نازنازیم خرسی خانم بگیره . منم که آماده ....اولش این عکسو گرفتیم . من که خیلی دوربینو دوست دارم خودمو انداختم جلوی صورت خرسی خانمی و اجازه ندادم اون تو عکس باشه راستی ست لباس من و خرسی خانمی رو داشته باشین . و اما عکس بعدی . من به شرط اینکه بذاره روی پاهای نرمش بشینم قبول کردم که تو عکس باشه . وای چه نرمه ........ دیگه اینقده جام راحت بود که دلم نمیخواست از روی پاش بلند شم. حالا برید برای دیدن بقیه ادامه مطلب   دیگه کم کم داشت خوابم میبرد کمی سر خو...
21 فروردين 1391